Until The Last Moment

می‌نویسم، پس هستم!

Until The Last Moment

می‌نویسم، پس هستم!

نظریۀ تجربی من دربارۀ تصمیمات زندگی

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۲۵ ب.ظ

 

زودتر از اونچه گفتم برگشتم چون امروز به یه نظریه‌ای رسیدم. خب من از چند سال پیش توی یه تصمیمی که تحت فشار زیادی گرفتم خیلی آسیب دیدم و هنوزم باید تاوانش رو بدم انگار. :) بعد امروز با یکی از بانیان اون تصمیم داشتم حرف می‌زدم، و دوباره یه ضربه‌ای بهم وارد شد. یارو اصلاً یادش نبود چقدر از نظر روانی منو اذیت کرده بود با افکارش و داشت یکی دیگه رو با من مقایسه می‌کرد. جدا از اینکه هنوز اون‌قدر نمدونم چیه که داره یکی دیگه رو با من مقایسه می‌کنه، اینکه یارو اونجا این تصمیم رو گرفت که «درست‌» بود و مال من غلط، خردم کرد. و وقتی بهش گفتم هی، تو از دلایل بزرگی بودی که من این تصمیم رو گرفتم... حتی نذاشت حرفم کامل شه، شدیداً بهم توپید و یکسری حرف تخریب‌کننده تحویلم داد که منو خیلی شوکه کرد. خیلی شبیه حرف‌هایی بود که وقتی می‌خواستم اون تصمیم رو بگیرم و خلاف نظرش بود، بهم زد. و الان سر اینکه چرا اونی که مخالفش بوده رو پیاده نکردم باهام بحث می‌کرد.

 

خیلی سمی نیست؟

 

این دفعۀ سومیه که توی این شوک قرار می‌گیرم و به یه الگویی توی این تجربه برخوردم که امیدوارم بتونم یه روز به آزمایش بذارمش. متوجه شدم توی تصمیماتی که دیگران باهاتون مخالفت می‌کنن یا سمت یه گزینه‌ای سوق‌تون می‌دن، اونم با دلایلِ به زعم خودشون منطقی و خطاب کردنِ تصمیم شما به اشتباه، این نیست که واقعاً دارن از روی یه منطق یا حتی به فکرِ شما بودن این حرف رو می‌زنن. اینه که صرفاً این تصمیم داره به‌نوعی شما رو ازشون دور می‌کنه، که ممکنه به نظر ذهنی یا جسمی یا هر شکلی باشه. این یعنی هم سلطۀ کمتر دیگران روی زندگی شما، هم تعلق کمتر. هردوی این‌ها خواستنی نیست برای خیلی‌ها. کمتر کسی واقعاً تو رو اون‌طور که هستی می‌بینه و دربارۀ تصمیمی بهت نظر می‌ده. اغلب می‌خوان ببینن بعد این تصمیم چقدر می‌تونن باهات در ارتباط باشن، چقدر تسلط داشته باشن، و تو رو همون آدمی ببینن که می‌شناختن. :) می‌خوان تغییرات رو به حداقل برسونن و رفتار و شخصیت تو رو تا جای ممکن پیش‌بینی‌پذیر نگه دارن.

 

برای همینه که بعدش وقتی از اون تصمیم می‌گذره، با شما حتی مخالفت می‌کنن که مخالف‌تون بودن، یا به‌نوعی حمایت‌تون نکردن. یه توجیهی در ملیح‌ترین حالت هم می‌آرن. کاملاً یادشون می‌ره دلایل‌شون رو. همون دلایل منطقی در برابر دلایل بدِ شما رو. خیلی ترسناکه، اما بهتره بپذیری و از این به بعد خودت انتخاب کنی چون هرچی شه می‌تونی یقۀ خودت رو بگیری حداقل. به کسی ربطی نداره. اونجا دیگه هرچقدر بخوان می‌تونن برات دلیل منطقی بیارن و دیگران رو بزنن توی سرت. کاری به درست و غلط بودنِ این رفتار هم ندارم.

 

+ کیبوردم درست نشده. نیم‌فاصله‌مو این ور پیدا کردم.

۰۰/۰۵/۰۵ موافقین ۲ مخالفین ۰
Lullaby