Until The Last Moment

می‌نویسم، پس هستم!

Until The Last Moment

می‌نویسم، پس هستم!

انتخاب

يكشنبه, ۱ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۳ ق.ظ


عملاً دارم روزنوشت اول مهر را هم می‌نویسم. چه سریع. یعنی ساعت جدید باعثش شده؟ یا مرگ جدید، درد جدید؟ :))


تنها دیدن منابع علوم‌شناختی باعث می‌شود بخواهم ارشد دهم. بعضی‌شان را هم دارم. واحدهایش هم که دیگر واویلا. 




این از این. از طرفی دیگر چشمم دنبال رشتۀ نقد و نظریه ادبی بود. جزو گرایش‌های ادبیات فارسی است و منابع ادبیات فارسی چرا این‌قدر زیاد است؟! وحشتناک زیاد است! یعنی نمی‌دانم چرا، مثل روانشناسی نیست که یک سری چیز مشخص را برای هر گرایش داشته باشی و بخوانی. یک عاااالم منابع باید بخوانی. نکتۀ دیگر اینکه توی دفترچۀ نود و پنج و نود و شش، این رشته را فقط تربیت مدرس داشت. طبق دفترچۀ نود و هفت نه تنها تربیت مدرس دیگر ارائه‌اش نمی‌دهد، بلکه علامه و رشت دارند. برای من فکر کنم راحت‌تر شده، اما درمجموع این راه پیچیده‌تر است. کدامش را می‌خواهم؟ 


هه‌هه. نمی‌دانم. بدتر اینکه راه سومی هم دارم. بنشینم سفت زبان بخوانم و آیلتس بدهم و برای کانادا اقدام کنم. که با این وضع تقریباً محال است. حتی برای افرادی مثل ما هم دیگر سخت شده. (هروقت این را می‌گویم خیام سخت مخالفت می‌کند و اعتقاد دارد خیلی هم شانس دارم و در واقع ترسم باعث شده فکر کنم محال است. نمی‌دانم.) مدیوما دیشب گفت قسمت ترسناک قضیه این است که بیشتر کسانی‌که از سال جدید رفته‌اند برگشته‌اند یا دارند برمی‌گردند. البته نه به این معنا که ما هم برویم برمی‌گردیم. ولی احتمالش هم هست.


بعد اینکه الان داشتم آزمون‌های آزمایشی را نگاه می‌کردم، هرچند خیلی اعتقادم به این چیزها کم است. برای ارشد به‌خصوص. مدرسان شریف را دیدم، چند؟ یک میلیون تقریباً. مثل گزینۀ دو یا کانون هم نیست که بتوانی از نیمۀ دوم ثبت‌نام کنی. نه، هر شانزده مرحله را باید شرکت کنی. آن وقت ما موقع گزینۀ دو از تابستان تا کنکور چقدر دادیم؟ سیصد و بیست تومان. 


ابداً حاضر نیستم این‌قدر هزینه کنم. آن هم در چنین شرایطی. اعصابم هم آرام‌تر خواهد بود. اگر برای پذیرش بود آدم هرچقدر هم باشد به‌نظرم تن می‌دهد. ولی برای کنکور دیگر مسخره‌بازی‌ست. ترجیح می‌دهم خودم بخوانم. حالا اگر خودم بخواهم برای علوم‌شناختی بخوانم سخت نخواهد بود؛ چون پایه‌اش را دارم. اما راستش نقد و نظریۀ ادبی دلخواه‌تر است. از طرفی بدبختی این است که می‌خواهم ارشد بخوانم و برای دکترا بروم یا ارشد بخوانم و دوباره برای ارشد بروم یا حین آن اقدام هم کنم یا اصلاً ارشد را نخوانم و دنبال رفتن باشم؟


باید برگردم دانشگاه و با کلی آدم حرف بزنم. 


+ یادم رفت. چهارصد و هشت کلمه. 


+ آخ آخ. تازه روانشناسی شخصیت هم خیلی دوست دارم. ولی سراسری ندارد، آزاد است. عجب وضعیتی دارم.

۹۷/۰۷/۰۱
Lullaby