Until The Last Moment

می‌نویسم، پس هستم!

Until The Last Moment

می‌نویسم، پس هستم!

At least I'm here, at least I'm free

پنجشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۰۷ ب.ظ

 

باورنکردنی است که این‌قدر حرف نمی‌زنم. یعنی کلاً هم آدم حرف‌بزنی نیستم(عمداً از پرحرف استفاده نکردم.) حالا هم که هرازگاهی با اندک آدم‌هایم حرف می‌زدم... دیگر نمی‌زنم. اصلاً حرفی ندارم. نه اینکه یاد کسی نکنم یا برایم مهم نباشد. فقط خالی از حرفم. حاضرم بقیه حرف بزنند، من یک کلام نگویم. نهایت بگویم آره. اوهوم. باشه. دقیقاً. واو. آوو. اوه. با کمترین کلمات، تلگرافی‌ترین حالت. به‌ظاهر خشک و سرد و خشن می‌شود، اما واقعاً منظورم همین‌هاست. وگرنه حرف نمی‌زنم. اصلاً یک مرضی که جدیداً پیدا کرده‌ام این است که پیام‌ها را جواب نمی‌دهم. حتی سین نمی‌کنم. نه اینکه سرم شلوغ باشد یا آدم به‌قدر کافی داشته باشم. خیام را هم زیاد نمی‌بینم. زیاد حرف نمی‌زنیم. با خانواده‌ام که کمترین دیالوگِ ممکن را دارم. همان حالت تلگرافی در دنیای واقعی. 

 

شاید هرروز فکر می‌کنم به کسانی که زمانی خیلی حرف می‌زدیم. گاهی آخرین حرف‌هامان را می‌خوانم. می‌بینم آخرین بار کِی آنلاین بوده‌اند. چه آهنگ‌هایی برای هم فرستاده‌ایم. بعضاً آهنگ‌ها را گوش می‌دهم. بعد می‌روم. شاید کلاً ده دقیقۀ توی تلگرام آنلاین می‌شوم. خیلی وقت‌ها فقط چندتا کانال را چک می‌کنم و می‌روم. وارد هیچ بحثی نمی‌شوم. هیچ دیالوگی ندارم. به‌طرز عجیبی تنهایی‌ام بزرگ است. نمی‌دانم این همه تنهایی را می‌خواهم چه کار. نه ناراحتم می‌کند که بخواهم از این وضعیت دربیایم، نه خیلی برایم پُربازده و بارآور و ثمربخش است. ولو می‌شوم چیزی می‌بینم، چیزی می‌خوانم، چیزی می‌نویسم، چیزی می‌خورم(بله، توی اتاقم غذا می‌خورم.) و فکر می‌کنم. 

 

فعلاً حالم خوب است. یعنی فکر کنم حالم خوب است، چون بد بودن فایده نداشته. چون خسته‌ام کرده. انرژی‌ام را گرفته. اگر قرار است بمیری، بمیر. وگرنه تمام افکار و احساسات منفی را بریز دور و زندگی‌ات را بکن. هرچند که هنوز هم می‌گویم این زندگی نیست. و تا وقتی که نمُردی، همین است. هر چه هست. برای همین است که هیچ حرفی ندارم. اینجا بزنم یا برای بقیه. حتی با دوستانم. دلم برای ده نفر هم تنگ شده باشد، دلم می‌خواهد بنشینم و بشنوم فقط. از من چیزی درنیاید. نامرئی باشم. بخار شوم. بروم. از اینجا بروم. از همۀ این‌ها بروم. 

 

 
On your palm an endless wonder
Lines that speak the truth without a sound
In your eyes awaits the tireless hunger
Already looks for prey to run down
 
So why do we keep up this charade
How do we tell apart the time to leave from the time to wait
 
What does tomorrow want with me
What does it matter what I see
If it can't be my design
Tell me where do we draw the line
 
The dance of flames and shadows in the street
Make poetry nobody's ever heard
The weight of loneliness stands on your feet
The cage already there around the bird
 
So why don't we join the masquerade
Before it all falls apart before our love becomes insatiate
 
What does tomorrow want from me
What does it matter what I see
If I can't choose my own design
Tell me where do we draw the line
Where's the cooling wind
Where's the evergreen field
 
 
Where's my mother's open arms
Where's my father lionheart
It's like the sun's gone down
Sleeps in the hallowed ground now
With the autumn's browns leaves
With the one who never grieves
 
So why do we keep up this charade
How do we tell apart the time to leave from the time to wait
 
What does tomorrow want with me
What does it matter what I see
If we all walk behind the blind
Tell me where do we draw the line
Whatever tomorrow wants from me
At least I'm here, at least I'm free
Free to choose to see the signs
This is my line

 


دریافت

 

 

 

۹۷/۱۲/۰۲
Lullaby